movj4



تصورات نادرست در مورد بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای یک مدل کسب وکار با 50 سال قدمت است. تصورات نادرست بسیاری در مورد این نوع از بازاریابی وجود دارد که در بهترین حالت آن را یک کسب وکار بی اهمیت و در بدترین حالت، عده ای از فروشندگان حریص تعریف می کنند.

اما اگر این نگرش ها و تصورات غلط قدیمی را کنار بگذاریم، بازاریابی شبکه ای یک روش مناسب برای شروع یک کسب وکار پاره وقت است و اولین قدم برای موفقیت در این راه، تشخیص حقیقت آن از تصورات نادرستی است که درمورد آن وجود دارد. در ادامه ی این مقاله چند مورد از تصورات اشتباهی که در مورد این بازاریابی رایج شده است و دلایل نادرستی آن ها بیان می شود.

تصور نادرست 1: بازاریابی شبکه ای یک طرح هرمی غیرقانونی است.
حقیقت: بازاریابی شبکه ای کاملا متفاوت از شرکت های هرمی است. شرکت های هرمی به این صورت کار می کنند که افراد با پرداخت مقداری پول عضو شرکتی می شوند تا در آینده با به عضویت در آوردن چند نفر دیگر و رشد زیرمجموعه مشتریان به چند برابر حق عضویت دست پیدا کنند. آن ها محصولی را نمی فروشند، پول های افراد را جمع می کنند و البته با آن کاری انجام نمی دهند، اما بازاریابی شبکه ای به تولید کمک می کند و باعث پیشرفت اقتصادی جامعه می شود.
تصور نادرست 2: تنها شخصی که در راس قرار دارد، پول به دست خواهد آورد.
حقیقت: در شرکت های بازاریابی شبکه ای خوب، درآمد وابسته به تلاش است و هیچ ارتباطی با موقعیت ندارد. اعضا بدون در نظرگرفتن موقعیت شان هر اندازه که تلاش کنند درآمد به دست خواهند آورد.
تصور نادرست 3: در نهایت اشباع صورت می گیرد.
حقیقت: اشباع به مرحله ای گفته می شود که بازاریابی شبکه ای کل جامعه را فرا بگیرد و بازاریابان دیگر نتوانند مشتری پیدا کنند و این روند را ادامه دهند. اگر چنین اتفاقی بیفتد بسیاری از فعالان که در سطح پائین قرار دارند ضرر خواهند کرد. اما در حقیقت اشباع در بازاریابی شبکه ای غیرممکن است زیرا تعداد انسان ها نامتناهی است و هر روز افراد جدیدی متولد می شوند در نتیجه بازاریابان خواهند توانست افراد جدیدی را به مجموعه اضافه کنند. Tim Sales بازاریاب شبکه ای در zig ziglar استدلال جالبی ارائه کرده است. او می گوید: rdquo; آیا شما می دانید چه تعداد از افراد یخچال ندارند؟ نه؟ آیا این بدین معنی است که جنرال الکتریک فروش یخچال را متوقف کند؟rdquo;.

تصور نادرست 4: بازاریابی شبکه ای مفید نیست.
حقیقت: در سال 2013 این صنعت حدود 31630000000 دلار در ایالت متحده فروش داشته است. این تعداد در سراسر جهان به 100 میلیارد دلار افزایش یافت. این اعداد به وضوح عملکرد بازاریابی شبکه ای را نشان می دهند. موفقیت یا شکست بسیاری از بازاریابی های شبکه ای به تلاش بازاریابان آن کسب وکارها بستگی دارد. بسیاری از وبلاگ نویسان کارشان را به خوبی انجام نمی دهند اما مطمئنا شما نمی گویید وبلاگ نویسی مفید نیست.
تصور نادرست 5: هدف بازاریابی شبکه ای سوءاستفاده از مردم است.
حقیقت: هدف این صنعت کمک کردن به یکدیگر است. موفقیت در بازاریابی شبکه ای از کمک به دیگران در رسیدن به اهداف شان به دست می آید. فردی که نمی تواند برای خود زیرمجموعه جذب کند باز هم درآمد به دست خواهد آورد اما درآمد سرمایه گذاری روی زیرمجموعه خودشان را نخواهند داشت. برخی از بازاریابان شبکه ای، جذب زیاد افراد را عامل موفقیت می دانند درحالی که کسانی در این صنعت موفق خواهند بود که در تلاش واقعی برای کمک به یکدیگر باشند.
تصور نادرست 6: هیچ کس در بازاریابی شبکه ای واقعا ثروتمند نمی شود.
حقیقت: اگر میزان موفقیت با پول دار بودن اندازه گیری می شود، پس اکثریت کارکنان مشاغل سنتی متحمل شکست های بزرگی هستند. موفقیت در بازاریابی شبکه ای باید به وسیله ی تعداد مردمی که به اهداف شان رسیده اند اندازه گیری شوند. بسیاری از افراد موفقیت را زمانی به دست می آورند که به اندازه ی کافی در خانه می مانند و یا بدهی های شان را پرداخت می کنند.
تصور نادرست 7: بازاریابان شبکه ای یک فرقه هستند.
بسیاری از بازاریابان شبکه ای نسبت به کارشان متعصب هستند اما اغلب تعصب در همه جا وجود دارد. شرکت های بازاریابی شبکه ای نیازی به تعصب ندارند و در واقع آن ها بسیار سخت تلاش می کنند تا کارشان را توسعه دهند و آمار و ارقام را حفظ کنند.
بازاریابی شبکه ای به افراد این امکان را می دهد که محل و ساعت کار خود را انتخاب کرده و به آزادی مالی دست پیدا کنند. اجازه ندهید این تصورات نادرست و باورهای غلط توجه شما را از کسب وکار بازاریابی شبکه ای دور کند. شما اگر درک خوبی از این صنعت داشته باشید موفقیت های بسیاری در این زمینه کسب خواهید کرد.


دوستان عزیز، من اعتقاد دارم که شما برای تبدیل شدن به یکنتورکر موفق، به یک خصوصیت مهم نیازمندید، اگر شما مشتاق موفقیت باشید، آنگاه موفق خواهید شد، دیگر ساده تر از این توضیحی وجود ندارد.
اگر شما به تمام جوانبی که در تجارت تان است نگاهی بیندازید، محصولتان، مهارت هایتان، پلنها، ابزار بازاریابی وغیره، همه در درجه دوم قرار دارند، نگرش تان در وهله اول قرار دارد ،اگر شما به اندازه کافی خواهان موفقیت باشید، اگر آتش اشتیاق در قلبتان شعله بکشد، آنگاه شما به موفقیت خواهید رسید.

دوستان عزیز، من اعتقاد دارم که شما برای تبدیل شدن به یکنتورکر موفق، به یک خصوصیت مهم نیازمندید، اگر شما مشتاق موفقیت باشید، آنگاه موفق خواهید شد، دیگر ساده تر از این توضیحی وجود ندارد.
اگر شما به تمام جوانبی که در تجارت تان است نگاهی بیندازید، محصولتان، مهارت هایتان، پلنها، ابزار بازاریابی وغیره، همه در درجه دوم قرار دارند، نگرش تان در وهله اول قرار دارد ،اگر شما به اندازه کافی خواهان موفقیت باشید، اگر آتش اشتیاق در قلبتان شعله بکشد، آنگاه شما به موفقیت خواهید رسید.

وقتی که من فعالیتم را در بازاریابی شبکه ای آغاز نمودم، به احتمال زیاد موقعیتم با شرایط حال حاضر شما تفاوت چندانی نداشت. من بصورت پاره وقت کارم را شروع کردم. کار دائمی من تخصص خنثی سازی بمب های زیر آبی در نیروی دریائی ایالات متحده بود.

من به تازگی از جنگ اول خلیج فارس بازگشته بودم. آنطور که به من گفتند، وضعیت جسمی من در شرایط بسیار بدی بوده. من به ایالات متحده بازگردانده شدم، به مرکز نیروی دریائی در مریلند.
به هر حال من این کار را مهیج یافتم. در واقع آنچه من می خواستم یک راه مطمئن برای بدست آوردن درآمدی اساسی بود که همزمان بتواند خدمات با ارزشی به دیگران نیز ارائه دهد. روزی یک ترکیب بسیار جالب از این دو مسئله را در یک آگهی در رومه واشنگتن پست یافتم.

در ابتدا خیلی محتاط بودم. آنچه درباره بازاریابی شبکه ای از فردی که آن آگهی را گذاشته بود شنیدم تقریباً باور نکردنی بود. من با او در خانه اش در حومه شهر مریلند ملاقات کردم. برای شخصی مثل من که از خانواده ای کارگری و از شهری کوچک از ایالت تنسی آمده بودم، چنان تجملاتی باور نکردنی بود. این مرد مسلماً به یک کار حسابی مشغول بود.

در پایان ملاقاتمان، او یک نوار ویدئوئی با عنوان "نوبت شما برای برنده شدن" به من داد. من با علاقه آنرا پذیرفتم، هر چند با خجالت به او گفتم که من دستگاه پخش ویدئو برای دیدن این فیلم ندارم. اما من برای آموختن بیشتر درباره بازاریابی شبکه ای بسیار مشتاق بودم، اما در وقت نهاری روز بعد، من وانت باری درب و داغانم را به سمت فروشگاه محلی ناحیه مونتگومری راندم و مستقیم به بخشی که تلویزیون می فروختند رفتم.

مدیر آن قسمت وقتی داستان من را شنید، به من اجازه داد که آن فیلم را در تنها دستگاه پخش ویدئوئی که به تلویزیون متصل بود تماشا کنم. آن دستگاه در حقیقت به تمامی تلویزیون های آن طبقه فروش متصل بود. بنابراین به مدت 45 دقیقه، من بهمراه مدیر، تمامی کارکنانش و چند مشتری و رهگذر به تماشای "نوبت شما برای برنده شدن" در تمامی 27 تلویزیون فروشگاه ناحیه مونتگومری شدیم.

داستانی که برای همیشه زندگی مرا تغییر داد

هیچ چیز در آن ویدئو بیش از آنچه در انتها به نمایش درآمد زندگی مرا تحت تأثیر قرار نداد. آن داستان درباره نحوه آموزش کک ها در سیرک بود. اکنون نمی دانم شما چقدر درباره کک ها می دانید، این یک واقعیت حقیقی در طبیعت است که بسیار هم اعجاب انگیز است: کک ها می توانند تا 33 سانتیمتر بپرند، درحدود 200 برابر اندازه بدنشان. یعنی یک انسان 1.7 متری بتواند 34 متر بپرد!

اما کک های سیرک نمی توانند 33 سانتیمتر بپرند. آنها حتی وقتی که درپوش را از روی ظرف شیشه ای بر می دارند هم نمی توانند بپرند. چرا؟ چون آنها آموزش داده شده اند که باور کنند نمی توانند به بیرون از ظرف بپرند، اصلاً مهم نیست که چقدر سخت باشد و یا چه مقدار تلاش کنند. این بطور قطع مخالف طبیعت است، اما این واقعیت است.

آموزش دهندگان به سادگی یک درپوش بر روی ظرف قرار می دهند و اجازه می دهند که کک ها سر خود را به آن بکوبند تا زمانی که کک ها متقاعد شوند که پرش بلند تر برای بیرون رفتن از ظرف نتیجه ای جز سردرد ندارد. خب من هرگز با یک کک مصاحبه نکرده ام، اما من به این نتیجه رسیدم که آنها سردرد می گیرند چون اگر ما نیز روی یک ترامپولین می پریدیم و سرمان به سقف می خورد سر درد می گرفتیم.

پایان ویدوئو بسیار خوب ساخته شده بود. اگر شما نخواهید برای کوبیدن سرتان خطر کنید، زخمی نخواهید شد. بگذارید این را به شکل دیگری بگویم. اگر نخواهید برای آزادی خودتان از موقعیت فعلی خطر کنید، هیچ دردی تحمل نخواهید کرد.

ما انسانها دوست داریم به هر قیمتی که شده از درد احتراز جوئیم. این شامل درد های احساسی مانند پس زده شدن و شکست نیز هست. این شامل درد های مالی از قبیل از دست دادن پول نیز می شود. و چون ما خودمان را برای باقی ماندن در اسارت مالی و احساسی (ظرف) آموزش داده ایم، هرگز به خودمان اجازه نمی دهیم که مزایائی که پس از پریدن به خارج از این ظرف بدست می آوریم را تجربه کنیم.

آنچه را در ابتدا گفتم به یاد بیاورید. نگرش مقدم بر هر چیزی قرار دارد و عاملی که موفقیت شما را در بازاریابی شبکه ای تعیین می کند، و در تمام زمینه های دیگر زندگی تان. برای موفقیت، شما باید بخواهید که به بیرون از ظرف بپرید.
حالا به یک مسئله بسیار مهم رسیدیم، پس دقت کنید.

من حدود 10 سال پیش از بازاریابی شبکه ای بازنشسته شدم، اما نه قبل از اینکه میلیون ها دلار درآمد داشته باشم و مجموعه ای بیش از 56000 نفر در بیش از 26 کشور بسازم. من همچنان بصورت ممتد یک درآمد مستمر و اساسی از تجارتم در حالی که مدت زیادی است در آن فعالیت نمی کنم دریافت می کنم. توانائی ساختن درآمدی مستمر یکی از مشخصات عالی در بازاریابی شکبه ای است. موقعیت های محدودی می توانند این امکان را در اختیار شما قرار دهند.

داستان انگیزشی

در شهری توریستی در گوشه ای از دنیا درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند و پولی در بساط هیچکس نیست، ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنها هتلی که در این شهر ساحلی است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل می گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد. قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و با عجله سراغ دامداری می رود و بدهی خود را به او می پردازد.
دامدار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام که از او برای گوسفندانش یونجه و جو خرید کرده می دهد.
یونجه فروش برای پرداخت بدهی خود، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به شهرداری می برد و بابت عوارض ساخت و سازی که انجام داده به شهرداری می پردازد.
حسابدار شهرداری اسکناس را با شتاب به هتل می آورد. زیرا شهرداری به صاحب هتل بدهکار بود و هنگامی که چند کارمند و بازرس از پایتخت به شهرداری این شهر آمده بودند یک شب در این هتل اقامت کرده بودند.
حالا دوباره هتل دار اسکناس را روی پیشخوان خود دارد. در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی گردد و اسکناس 100 یوروئی خود را برمی دارد و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.
در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است. ولی به هر حال همه شهروندان در این هنگام به هم بدهی ندارند همه بدهی هایشان را پرداخته و تسویه حساب کرده اند و . این است تعریف ساده اقتصاد.
بهمین دلیل است که می گویند انباشتن ثروت مجاز نیست آن را باید به کار بگیری تا همه چرخ های اقتصاد به گردش درآید و همه اجتماع از گردش پول بهره ببرند


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

seyyedmohammadjavadhosseini roozpatogh حقیقتی که بماند ،نماندن و گذر است نماینده فروش تنور گازی خانگی گنبد صنعت مرجع نمونه پروژه و فایل گانودرما عبادی دانلود رمان | دانلودرمان زیبا عاشقانه سمین رایانه ارزان سرا